پرتال امام خمینی(س):/ یادداشت ۵۴۲/ علی محرابی
یکی از اصلیترین اهداف همه نظامهای سیاسی، تلاش برای یکپارچه ساختن گروههای اجتماعی است. از دغدغههای مهم فکری همه افرادی که به رشد و تعالی جامعه میاندیشند، مشارکت مردم در امور اجتماعی و سیاسی میباشد. از بین بردن وحدت و همبستگی ملّی و همچنین سرد کردن مردم از ادامه راه خود، از جمله استراتژیهای دشمن است که باعث کمرنگ شدن مشارکت عمومی مردم در مسائل اجتماعی و سیاسی کشور میشود.
در نتیجه، فروپاشی، براندازی و یا استحاله یک نظام سیاسی، بعد از اینکه هم بستگی ملّی از بین برود، کاری بسیار آسان است. منطق قرآن هم بر مشارکت مردم تأکید دارد و میفرماید خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آن قوم خودشان سرنوشت خود را تغییر دهند «إنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأنْفُسِهِمْ» (رعد، ۱۱).
در جمعبندی تعاریفی که از مشارکت عمومی که معمولاً بعد از وحدت و همبستگی ملّی پدید میآید، ارائه شده، مشارکت عمومی را شرکت فعّال و آگاهانه افراد یک جامعه برای رسیدن به هدف خاص در قالب تعامل، همکاری و تعاون میدانند. اگر مردم، در این تعاون و همکاری شرکت نکنند و صرفاً تماشاگر حوادث اجتماعی و سیاسی باشند، هیچ پیشرفت و رشدی نصیب کشور و نظام نمیشود.
لذا تضمین سلامت کشور، در گرو مشارکت همه اقشار جامعه، و همدلی و تفاهم حاکمان و مردم است. در صورتی که از کار یکدیگر پشتیبانی و بر آن نظارت کنند، به تعبیر مرحوم امام خمینی (ره) چنین کشوری شکست نخواهد خورد «اگر یک مملکتی دولت و ملّتش، ارتش و ملّت، قوای انتظامی و ملّت از هم شدند، با هم شدند و هر دو احساس کردند که باید خدمت به هم بکنند، یک همچو مملکتی و کشوری شکست نخواهد خورد» (صحیفه امام، ج۹، ص۱۴۴). بعد از به ثمر نشستن انقلاب به رهبری امام خمینی (ره) در سال ۱۳۵۷ و سرنگونی رژیم پهلوی، مردم ایران در روز ۱۲ فروردین سال ۱۳۵۸ پای صندوقهای رأیگیری رفتند و جمهوری اسلامی را به عنوان شیوه حکمرانی جدید انتخاب کردند.
همانطور که از عنوان جمهوری اسلامی مشخّص است، جمهوریت و اسلامیت دو بال پرواز هستند و برای رسیدن به قلّه پیشرفت و آبادانی، باید هر دویشان در کنار هم قرار بگیرند. اگر یکی از آنها نباشد و یا شکسته شود، رسیدن به مقصد ناممکن است. مرحوم امام در پاسخ به خبرنگار مجلّه عربی المستقبل در تبیین ماهیّت جمهوری اسلامی فرمودند: «حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما از رویّه پیامبر اکرم (ص) و امام علی (علیهالسلام) الهام خواهد گرفت و متّکی به آرای عمومی ملّت خواهد بود و شکل حکومت با مراجعه به آرای ملّت تعیین خواهد گردید» (صحیفه امام، ج۴، ص۳۳۴).
این نگاه دقیق و تیزبینانه، خطّ بطلانی کشید بر تفکّر دو گروه از افرادی که در هیاهوی انقلاب ۱۳۵۷، میخواستند نگاه خودشان را به کرسی بنشانند:
۱) کسانی که حقّی برای مردم قائل نبودند و حکومت را مختصّ فقها میدانستند بدون اینکه مردم در تعیین آن فقیه، دخالتی داشته باشند.
۲) کسانی که جمهوریت را منهای اسلام میدانستند و میخواستند دموکراسی غربی را در این کشور پیاده کنند. ایشان در تقابل با این نگاه فرمودند: «اگر چنانچه آزادی دمکراتیک بود و جمهوری، جمهوری دمکراتیک بود، آن آزادیها به حسب قاعدهاش هست. هرکس دلش میخواهد که دکّان شراب فروشی باز کند، باز کند؛ اگر دلش میخواهد هم، قمارخانه باز بکند. مراکز فحشا هیچ مانعی با جمهوری دمکراتیک ندارد. اینها که جمهوری دمکراتیک میخواهند این را می خواهند. یک همچو آزادی را میخواهند. و ما که عرض میکنیم جمهوری اسلامی، این است که روی قواعد اسلام باید باشد» (صحیفه امام، ج۸، ص۱۲۱). اعتقاد صادقانه و واقعی امام بر میزان بودن آرای مردم، و ایستادگی بر جاری شدن قواعد اسلام در حکمرانی کشور، و همچنین عدم منافات حکومت دینی با مردمسالاری، ایشان را بر این داشت تا به عنوان رهبر انقلاب، جلوی این دو فکر بایستند و جمهوری اسلامی را به عنوان نظامی که هر دو بال رشددهنده کشور را در خود دارد، مطرح کردند.
مرحوم امام خمینی (ره) در پاسخ به سؤال خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند که پرسید: «حضرتعالی میفرمایید که بایستی در ایران، جمهوری اسلامی استقرار پیدا کند و این برای ما فرانسویها چندان مفهوم نیست. زیرا که جمهوری میتواند بدون پایه مذهبی باشد. نظر شما چیست؟ آیا جمهوری شما بر پایه سوسیالیسم است؟ مشروطیت است؟ بر انتخاباتی استوار است؟ دموکراتیک است؟ چگونه است؟»، فرمودند: «جمهوری، به همان معنایی است که همه جا جمهوری است. لکن این جمهوری بر یک قانون اساسیای متّکی است که قانون اسلام است. اینکه ما جمهوری اسلامی میگوییم برای این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری میشود اینها بر اسلام متّکی است، لکن انتخاب با ملّت است و طرز جمهوری هم همان جمهوری است که همه جا هست» (صحیفه امام، ج۴، ص۴۷۹).
نگاه امام خمینی به نقش مردم در جمهوری اسلامی
آنچه در ادامه به آن اشاره میشود، نگاه امام به مسأله جمهوریت و نقش مردم در جامعه است. ایشان به عنوان رهبر جامعه، حساسیّت زیادی روی این مسأله داشتند و تمام قد به دفاع از آرای مردم میپرداختند.
۱. حقّ تعیین سرنوشت
از اصلیترین حقوق مردم، حقّ تعیین سرنوشت است. تکتک افراد جامعه باید در تصمیمگیری برای آینده کشور سهیم باشند و نظر خودشان را آزادانه مطرح کنند. ایشان در ارتباط با این مسأله میفرمایند: «از حقوق اوّلیه هر ملّتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد. طبیعی است که چون ملّت ایران بیش از نود درصد مسلماناند، باید این حکومت بر پایههای موازین و قاعده اسلامی بنا شود» (صحیفه امام، ج۴،ص۳۶۷). و در جای دیگر میفرمایند: «باید اختیار دست مردم باشد. این یک مسئله عقلی [است]، هر عاقلی این مطلب را قبول دارد که مقدّرات هر کسی باید دست خودش باشد» (صحیفه امام، ج۴، ص۴۹۴).
۲. تحمیل بر مردم مساوی با دیکتاتوری
در منظومه فکری حضرت امام، تحمیل بر مردم امری مخالف با شریعت مقدسه است و میفرمایند: «ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی به ملّتمان بکنیم، و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملّت هستیم. ملّت ما هرطور رأی داد، ما هم از آنها تبعیّت میکنیم. ما حق نداریم. خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است. پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملّتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم. بله ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضایی از آنها بکنیم؛ تقاضای متواضعانه؛ تقاضایی که خادم یک ملّت از ملّت میکند» (صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۴). در این بیان به خوبی اشاره شده که اگر چیزی بر مردم تحمیل شود، آغاز دیکتاتوری است. استبداد و دیکتاتوری، همان چیزی بود که مردم برای براندازی و ریشهکن کردنش، به خیابانها آمدند، شعار دادند و حتّی عدّهای در تظاهراتهای مختلف به شهادت رسیدند.
۳. مردم، پشتوانه استمرار حکومت
امامخمینی رهبری خویش را به تأیید شارع و به قبول مردم مستند کردند و تحقّق و استمرار حکومت اسلامی را بدون همراهی و حضور مردم امکانپذیر نمیدانند و فرمودند: «پشتوانه یک حکومتی ملّت است. اگر یک ملّتی پشتوانه حکومت نباشد، این حکومت نمیتواند درست بشود. این نمیتواند برقرار باشد» (صحیفه امام، ج۱۱، ص۴۵۹). در جایی دیگر به قدرت پشتیبانی مردم از حکومت در صورت مشارکت مردم اشاره میکنند و میفرمایند: «حکومت اگر حکومت ملّی باشد، به دست ملّت یک حکومتی وجود پیدا بکند، چون از خودشان است، اگر یک وقتی از بین برود، همه ناراحت میشوند. اگر بخواهد از بین برود، همه پشتیباناند» (صحیفه امام، ج۷، ص۵۱۰).
۴. معتبر بودن رأی اکثریت مردم
مرحوم امام (ره)، برای رأی اکثریت مردم از لحاظ شرعی اعتبار قائل بودند. به این معنا که اگر کسی بخواهد به مقابله با مردم و آرای مردم برخیزد، در مقابل شریعت ایستاده است. به همین جهت در جمع نمایندگان منتخب مجلس خبرگان فرمودند: «اکثریت هر چه گفتند آرای ایشان معتبر است ولو به خلاف، به ضرر خودشان باشد. شما ولیّ آنها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ما نمیخواهیم بکنیم. شما وکیل آنها هستید؛ ولیّ آنها نیستید. بر طبق آن طوری که خود ملّت مسیرش هست. شما هم خواهش میکنم از اشخاصی که ممکن است یک وقتی یک چیزی را طرح بکنند که این طرح برخلاف مسیر ملّت است، طرحش نکنند از اوّل، لازم نیست، طرح هر مطلبی لازم نیست. لازم نیست هر مطلب صحیحی را اینجا گفتن. شما آن مسائلی که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیری که ملّت ما دارد، روی آن مسیر راه را بروید، ولو عقیدهتان این است که این مسیری که ملّت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملّت میخواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را میخواهد. ملّت رأی داده؛ رأیی که داده متَّبع است» (صحیفه امام، ج۹، ص۳۰۴). این مسأله به حدی در نگاه ایشان اهمیّت دارد که میفرمایند: «من یک وقت گفتم اگر ملّت خواست بگوید که نه، ما دیکتاتور میخواهیم؛ همه ملّت گفتند ما دیکتاتور میخواهیم، شما چه حقّی دارید بگویید نه» (صحیفه امام، ج۹، ص۵۲۹). در ادامه میتوان گفت ایشان علّت معتبر دانستن رأی اکثریت را درک نزدیک به واقع آنها در مسائل اجتماعی میدانند و میفرمایند: «آرای عمومی نمیشود خطا بکند. یکوقت یکی میخواهد یک کاری بکند اشتباه میکند، یکوقت یک مملکت سی میلیونی نمیشود اشتباه بکند. کسی بگوید خوب لَعلَّ یک آدمِ غلطی را گذاشتند؛ اگر غلطی را گذاشتند، قدم اوّل را که برداشت همین ملّت عزلش میکنند تمام میشود» (صحیفه امام، ج۵، ص۳۲۲).
۵. تذکّر و مطالبهگری، وظیفه شرعی مردم
از وظایف اصلی مردم که در راستای امر به معروف و نهی از منکر قرار دارد، نظارت بر حاکم است و اگر این وظیفه به درستی انجام نشود، استبداد و دیکتاتوری سر بلند میکند و مثل خوره به جان ملّت میافتد. از این جهت ایشان میفرمایند: «همه و همه ملّت موظّفاند که نظارت کنند بر این امور. اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملّت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی؛ خودت را حفظ کن. مسئله، مسئله مهم است. همه ملّت موظّفاند به این که نظارت داشته باشند در همه کارهایی که الآن مربوط به اسلام است» (صحیفه امام، ج۸، ص۵).
بعد از بیان گوشهای از سخنان امام خمینی (ره) در اهمیّت نقش و مشارکت مردم در نظام جمهوری اسلامی که یکی از بالهای آن جمهوریت است و در مقدّمه بحث به آن اشاره شد، بهطور کلّی و خلاصه به دستاوردی که مشارکت مردم در امور اجتماعی برای جامعه پدید میآورد اشاره میکنیم:
الف) تقویت روحیه همکاری و تعاون: یکی از ارکان اصلی زندگی اجتماعی، تعاون و همیاری مردم است و روحیه تعاون در صورتی بالا میرود که وفاق و همبستگی در جامعه محقّق شود.
ب) غلبه بر دشمنان و حلّ مشکلات کشور: اگر یکایک مردم جامعه، همدل باشند و در مسائل مهمّ اجتماعی و سیاسی مشارکت داشته باشند، در برابر هیچ یک از مشکلات سر خم نمیکنند و در برابر دشمنان مثل سدّی محکم ایستادگی خواهند کرد.
ج) حفظ استقلال: با همبستگی و مشارکت مردم در امور مهمّ کشور، استقلال همه جانبه برای کشور فراهم میشود و برای میهنمان عزّت و سربلندی را به دنبال دارد.در نتیجه برای رسیدن به دستاوردهای مذکور، و همچنین تثبیت و کارآمدی حکومت، باید از عنصر مشارکت عمومی استفاده کرد و در جهت تقویت آن حرکت کرد. اگر مشارکت عمومی افزایش پیدا کند و مردم در امورات جاری کشور دخالت داشته باشند و خودشان تصمیم گیرنده اصلی باشند، به تحقیق مشکلات اساسی کشور یکی پس از دیگری حلّ خواهد شد. لذا تنها راه موفّقیت، بازگشت به مردم است.
.
انتهای پیام /*